خدايا تو را شکر ميکنم که اشک را آفريدي که عصاره ي حيات انسان است آنگاه که درآتش عشق ميسوزم يا در شدت درد ميگدازم يا در شوق زيبائي و ذوق عرفاني آب ميشوم و سراپاي وجودم روح ميشود لطف ميشود عشق ميشود سوز ميشود و عصاره ي وجودم بصورت اشک آب ميشود و
بعنوان زيبا ترين محصول حيات که وجهي به عشق و ذوق دارد و وجهي ديگر به غم
و درد در دامان وجود فرو ميچکد.اگر خداي بزرگ از من سندي بطلبد , قلبم را
ارائه خواهم داد و اگر محصول عمرم را بطلبد,اشک را تقديم خواهم کردخدايا تو مرا اشک کردي که همچون باران بر نمک زاره انسان ببارم تو مرا فرياد کردي که همچون رعد در ميان توفان حواث بغرم تو مرا درد و غم کردي تا همنشين محرومين و دلشکستگان باشم تو مرا عشق کردي تا در قلبهاي عشاق بسوزم تو مرا برق کردي که تا آسمان ظلمت زده بتازم و سياهي اين شب ظلماني را بدرم تو مرا زهد کردي که هنگام درد و غم و شکست و فشار ناراحتي وجود داشته باشم و هنگام پيروزي و جشن و تقسيم غنایم دامن خود بر گيرم و در کوير تنهائي با خداي خود بمانم.خدايا تو را شکر ميکنم که غم را آفريدي و بندگان مخلص خود را به آتش آن گداختي و مرا از اين نعمت بزرگ توانگر کردي. خدايا تو را شکر ميکنم که به من درد دادي و نعمت درک درد عطا فرموديتو را شکر ميکنم که جانم را به آتش غم سوزاندي و قلب مجروحم را براي هميشه داغدار کردي دلم را سوختي و شکستي تا فقط جايگاه تو باشد..................
+ نوشته شده در دوشنبه بیستم شهریور ۱۳۹۱ ساعت 13:32 توسط یاس
|
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و نهم تیر ۱۳۹۱ ساعت 22:11 توسط یاس
|
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و نهم تیر ۱۳۹۱ ساعت 22:6 توسط یاس
|
+ نوشته شده در شنبه دهم تیر ۱۳۹۱ ساعت 10:56 توسط یاس
|